من

فکر کنم از نظر انزوای جهانی فقط کره شمالی رو پیش رو داریم که باید شکستش بدیم.

کافیه کوچکترین کار بین المللی واسمون پیش بیاد که ببینیم اوضاع چقدر اسفناکه. وضعیت فاجعه اس در حال حاضر یک افتضاح خالص

ولی خب البته به جاش مقدمات به بهشت رفتنمون توسط حکومت مهیا شده و باید شاکر باشیم که دین رو به صورت قانون اجرا میکنن واسمون. دست بوسیم واقعا.

اگر سیاست یک بازیه همونطور که سیاستمدارا همیشه میگن "بازیه سیاست", بالای صد سال باید باشه که با اختلاف این بازی رو باختیم.

خواهش میکنم خواهش میکنم قبل از اینکه سوالی رو از کسی بپرسید خوب سوالتون رو برانداز کنید, بهش فکر کنید. خودتونو جای شخص سوال شونده قرار بدید ببینید سوال سواله درستیه یا نه.

بعضی سوالا جوابشون انقدر مشخص و زاره که آدم به عقل کسی که سوال میکنه شک میکنه.

 

  • ایمیلی که فرستادی رسید به دستشون؟ نه سر راه دور زد برگشت
  • سفارشی که تو سایتشون ثبت کردی رسید به دستشون؟ نه سایتو یطوری راه اندازی ردن که وقتی سفارش ثبت میکنی نرسه بهشون
  • داری غذا میخوری؟
  • داری کتاب میخونی؟
  • داری بازی میکنی؟ و دیگر سوالایی که جوابشون جلو چشمه یا پرسیدنشون احمقانس

امروز چندین دفعه از دردی که توی سمت چپ بدنم حس میکردم بیدار شدم و دستم تیر میکشید.

نمیدونم حمله قلبی بود یا هرچیزه دیگه, فقط میدونم انقدی خشم وجودمو گرفته بود که زیاد برام فرقی نداشت چی میشه

و میدونم این موضوع توی 28 سالگی زیاد نرمال بنظر نمیاد.

نمیدونم مشکل از کجاست که هیچوقت نتونستم دوستمو متقاعد کنم که دست از متلک انداختن تو خیابون برداره.

اینکه این موضوع علاوه بر بی احترامی و توهین آمیز بودنش, یه تعرض جنسیه و فکر نمیکنم هیچکس تا الان گفته باشه عجب متلک جالبی بهم انداختی بیا بیشتر آشنا شیم.

اینکه این موضوع به خودی خود به اندازه کافی غلطه و بجز کشور بی در و پیکر ما همه جا خلاف قانونه و جریمه داره.

اینکه فکر نمیکنی دیگه به قدری عمر کردیم که بفهمیم این کار اشتباهیه و باعث ناراحتی مردم میشه.

اینکه مردم به اندازه کافی مشکلات دارن و این کار بیشتر آزارشون میده.

خیلی پیش اومده بحث کنیم و حس کرده باشم متقاعد شده باشه ولی به محض اینکه باز فرصتش پیش میاد انگار اختیارشو از دست میده.

چند ماهیه که دست از تلاش برداشتم و دیگه بحثی نمیکنم.

ولی جدا از همه چیز بیاید بپذیریم که حکومت موظفه با زور و شکنجه و اعتراف اجباری و ساخت گزارش های مضحک خبری و کتک و باتوم و مقاومت اقتصادی طولانی و دعوا و هزینه برای ده ها ارگان فرهنگی و تبلیغات شکست خورده و انزوای جهانی و تحریم همه جانبه و فیلتر و قطع اینترنت و پیام رسان داخلی و صدا سیمای میلی و فرستادن آقازاده ها به کشور های دشمن و هر روش دیگه ای زمینه رو برای به بهشت رفتن ما و رستگاری اخروی فراهم کنه.

سعی کنید موضوع رو یکم از دور نگاه کنید. خیلی خیلی دور. حتی دورتر.

یکی از گله های خیلی شدیدی که از تمامی معلمین دوران تحصیلم دارم اینه که هیچکدوم تابوی "فقط دکتر و مهندس خوبن" رو نشکوندن

هیچکدوم اهمیت دنبال کردن استعداد و علاقمون رو متذکر نشدن و همه تن دادن به قسمتی از جریان بودن و شنا کردن توی جهت "زرنگا برن ریاضی و تجربی بقیه هم مهره سوختن"

به وضوح یادمه که مشاور مدرسه سال اول دبیرستان میگفت "تفاله گیر کار و دانش"

هیچکدوم حتی مشاغل مختلف موجود توی جامعه رو معرفی نکردن و نشون ندادن, هیچ بازدیدی از فرصتای شغلی متنوع و هیچ تصویری از هزاران هزار شغلی که وجود داره توی ذهن نداشتیم

خجالت آوره. شرم آوره. حماقت محضه و در عین حال خیلی ناراحت کننده اس

 

خسارت این یه هفته که از خدمات اینترنت محروم بودیم (هنوز هستیم) در حالی که پولش رو داده بودیم بهمون برگردونده میشه؟

جواب: نه

چون گردنمون کلفته و رومون زیاده و حوصله حساب کتاب در جهت منافع مردم رو نداریم 

 

اپدیت: هب ظاهرا اعلام شد که ۱۰ روز به اشتراک همه افزوده میشه.

ما که همچنان قطعیم

شاید خوب باشه این خاطرات رو به نسل جدید انتقال بدیم که:

یه زمانی قرار بود سویس و ژاپن شیم و روی این موضوع مانور داده میشد,

قرار بود فرزند کمتر زندگی بهتر با تکیه به هزار جور توجیه و حدیث و دلیل,

و نه شرقی, نه غربی و مرگ بر شوروی قسمتی از شعار های مردم بود.

 

گاهی حس میکنم دقیقا دارم مثل حیوونای توی "مزرعه حیوانات" زندگی میکنم که در نهایت فراموش کردن چی میخواستن.

هم نوع عزیز با ایمانم! تو تا زمانی میتونی به گاز زدن پیازت ادامه بدی که بزور نچپونده باشیش تو دهن من, وگرنه همون پیازو میکنم تو چشمت.

  • حالم از آدمی که فکر میکنه همه چیو میدونه بهم میخوره
  • حالم از آدمی که پر از اشتباست و واسه بقیه نسخه میپیچه بهم میخوره
  • حالم از آدمای سطحی بهم میخوره
  • حالم از شوخی وسط بحث جدی بهم میخوره
  • حالم از آدمایی که بحث رو تا حد خودشون پایین میارن که بتونن خودشونو جا بدن بهم میخوره
  • حالم از قضاوت اشتباه شدن بهم میخوره
  • حالم از بلاتکلیفی بهم میخوره
  • حالم از هرچی دیکتاتوره بهم میخوره
  • حالم از آدم هوس باز و کسی که مغزش تو شرتشه بهم میخوره
  • حالم از شوخی های بیجا و توهین آمیز بهم میخوره
  • حالم از آدم بی ملاحظه بهم میخوره
  • حالم از آدم ناامید و سوئسایدال بهم میخوره
  • حالم از آدمی که با درشت کردن عیوبت جلوی بقیه میخواد جایگاهی توی جمع بدست بیاره بهم میخوره
  • حالم از آدمی که رابطه جنسی رو یک موفقیت, هدف, امری عجیب یا بی احترامی میدونه بهم میخوره
  • حالم از آدمی که سرش تو زندگی بقیه اس بهم میخوره

حتی اگه اون شخص خودم باشم . . .