تماسی بعد چن ماه
- سلام ممد
+ سلام علی چطوری ؟ چ خبر ؟
- مرسی دستت درد نکنه (عادتمه اینو بگم) خوبم . دور کتابام مثل همیشه
+ چه خبر ؟ یوقت یه زنگی نزنی
- نسل ما با نسل قبل فرق داره ممد که دنبال حال و احوال هم باشیم . هرکی دنبال کار خودشه . منم عین بقیه
+ منم پیرم مثل اونا . زنگ زدم حالتو بپرسم تو که نمیپرسی
- ممنون لطف داری خوبم
+ (چن ثانیه سکوت) علی راستی میگم با اون رفیقت که تو شرکته نمیتونی صحبت کنی منو ببره اونجا ؟
- من اصلا باش در ارتباط نیستم ممد بعد دانشگاه . ظاهرا فعلا نیرو هم نمیخوان اگه هم میخواستن خودم میرفتم
+ خودت چرا در اومدی از اونجا ؟
- بخاطر درسم .
+ اشتباه کردی
- پشیمون نیستم . اگه میشد بمونمو نمیموندم پشیمون میشدم . واقعا نمیشد . تو نمیدونی شرایط اون زمانمو
.
.
.
.
.
.
بقیه ی مکالمه و خدافظ , خدافظ
کاملا زنگ زده بود حالمو بپرسه . لحظه به لحظه آدمای دورم برام کم اهمیت تر میشن .