یکی از گله های خیلی شدیدی که از تمامی معلمین دوران تحصیلم دارم اینه که هیچکدوم تابوی "فقط دکتر و مهندس خوبن" رو نشکوندن
هیچکدوم اهمیت دنبال کردن استعداد و علاقمون رو متذکر نشدن و همه تن دادن به قسمتی از جریان بودن و شنا کردن توی جهت "زرنگا برن ریاضی و تجربی بقیه هم مهره سوختن"
به وضوح یادمه که مشاور مدرسه سال اول دبیرستان میگفت "تفاله گیر کار و دانش"
هیچکدوم حتی مشاغل مختلف موجود توی جامعه رو معرفی نکردن و نشون ندادن, هیچ بازدیدی از فرصتای شغلی متنوع و هیچ تصویری از هزاران هزار شغلی که وجود داره توی ذهن نداشتیم
خجالت آوره. شرم آوره. حماقت محضه و در عین حال خیلی ناراحت کننده اس
اما الان خیلی از معلمها دیگه اون دید رو ندارن، نکاهها تغییر کرده
حداقل تا اونجاییکه من توی همکارهای خودم سراغ دارم.
جالبه بدونید دوتا از دانش آموزای من عااااااشق اینن که لباس فروش بشن، یکیشون پلیس، اون یکی از الان رویای نقاش شدن داره، اون یکی مثل خودم عشق نویسندگیه و...و ما تقریبا همیشه داریم دربارهی اینا باهم حرف میزنیم.